۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

چگونه دو متر پارچه آینده یک ملت را تباه کرد . . .


يادم مياد دوران راهنمايي که بودم با انجمن اسلامي تابستون رفته بودم اردو.
يه هفته اي اردو بوديم. به هر حال بودجه بی حساب کتاب سپاه بود که خرجمون مي شد و بسيار خوش مي گذشت! آخوندي هم همراه ما بود توي اردو. جهت ارشاد ماها و ياد دادن احکام!
يادمه يه روز تصميم گرفتم کارکاتور يکي از بچه ها رو بکشم بزنم به ديوار همه ببينن يخورده حال کنيم! از عجايب روزگار اين کاريکاتور من، اصلن شکل اون یارویی که مي خواستم بکشم نشد. کاغذ و ورداشتم کاريکاتورم رو يه کم ور انداز کردم يهو توي ذهنم واسه کاريکاتوري که کشيده بودم يه عمامه گذاشتم. ديدم اي دل غافل، اين کاريکاتور ما چقدر شبيه اين يارو آخونده ست!!!!!
چشمتون روز بد نبينه دور از چشم آخونده رفتيم مشورت کرديم با سرپرستمون گفتم اين کاريکاتوره ماجراش اينجوريه. اشکال نداره کاريکاتور حاج آقا رو بکشم؟ يه چيزي در جوابم گفت که هنوز که هنوزه با اينکه 15 سال ازون ماجرا گذشته وقتي به يادم مي ياد تنم مي لرزه. بدجور به فکر فرو مي رم. مي بينم ريشه خيلي از مشکلات اجتماعي مون توي همين يه جمله نهفته است.
بهم گفت: نه فلاني، نمي شه، حاج آقا لباس پيغمبر تنشه. نمي شه اين لباس و مسخره کرد. . . .
اونروز بعد از شنيدن اين جمله تنها ناراحتي م این بود که نمی تونم اون کاریکاتوری که دوست دارم رو بکشم اما الان وقتی اون ماجرا رو یادم میاد غم و غصه و فکر بعلاوه گوگیجه(!) تمام وجودم و می گیره.




حکومت با نقد کردنه که راه درست رو پیدا می کنه و از انحرافات و استبدادات(!) دور می شه. خب معلومه. حکومتی که نقد نشه مستبد می شه. خیلی خیلی ساده ش می شه این: حکومت باید، باید، باید نقد بشه.
حالا شما بیا حکومت رو با یه امر قدسی که همون دین باشه پیوند بزن. امر قدسی نه نیازی به نقد داره و نه حتی می شه اون رو نقد کرد. چرا؟ سوای مقدس بودنش که از اسمش کاملن هویداست دین ریشه دنیایی نداره. یه سری مطالب از جانب خدا اومده که بنده ی خدا باید بدون چون و چرا اطاعت کنه تا بره به بهشت. پشت هر حکم آسمونی هم یه دلیل آسمونی خوابیده. مثلن: «با فرستادن هر صلوات هفتاد فرشته برای تو در بهشت صلوات می فرستند.»
فرستادن صلوات که همون حکم آسمونیه. بقیه اجزاء جمله یعنی فرشته و بهشت ریشه مادی ندارند که بشه اونها رو نقد کرد! قابل اثبات و نفی نیستند که بشه در موردشون صحبت کرد.
حالا کلن بی خیال بحثای فلسفی ش که بشیم وقتی حکومت با دین پیوند می خوره احکام دینی می شه احکام حکومتی. پس هیچ کدوم قابل نقد نیست. خدا گفته. ما چیکاره ایم؟ حتمن حکمتی پشتش هست. حالا هزار بگو حقوق زن، حقوق سایر ادیان، حقوق کودکان، دیه، ارث، قصاص، سنگسار، جانشین خدا، ولایت، . . . .
شما چی رو می خوای نقد کنی؟!
خلاصه کنم:
 تا وقتی اون دستمال سفید یا سیاه روی سر سردمداران حکومته وضع همینی هست که الان می بینین. بدتر نشه شک نکنین بهتر نمی شه.
از ما گفتن بود. حالا شما خواه پند گیر خواه برو کاریکاتور بکش!!!

۱ نظر:

  1. میتونم بپرسم این عکسی که بنده گرفتم از این آخوندها رو از کجا پیدا کردی؟
    جالبه که هیچ واترمارکی نداره!!!!!
    http://akkasemosalman.ir

    پاسخحذف