۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

پهلو زدایی از آخرین یادداشت هاشمی رفسنجانی!؛ آنچه گفت و آنچه نگفت

هاشمی رفسنجانی هم به سان میرحسین موسوی اخیرن به یادداشت نویسی در وبسایتش رو آورده. به کنجی خزیده و در ترس از دست دادن آخرین مسئولیت هایش در نظامی که خود از بنیانگذاران آن بوده به صحبتهای دوپهلو و سه پهلو و چهار پهلو و... ی همیشگی اش ادامه می دهد. در معدود صحبتهایی که تقریبن بدون پهلو ارائه کرد نمازجمه معروفش در سال 88 بود که فعلن تنها سخنان تک پهلویش همانها هستند و به همانها بسنده کرده است. طبیعی است شاید از گفتن همین جمله ها هم اکنون پشمان شده باشد!
اما آخرین یادداشت هاشمی رفسنجانی در وبسایتش به تاریخ 11 بهمن 89 در آستانه دهه زجر انقلاب اسلامی به بیان خاطراتی پرداخته است که اینجانب قصد پهلوزدایی از سخنان ایشان را دارم:

**هاشمی گفت: معنی واژه تبعید با تبعید امام دگرگون شد. رژیم پهلوی آیت‌الله روح‌الله را به تبعید فرستاد و ایشان را از مردم و مردم را از ایشان دور کرد، نامش شهره آفاق و انفس شد و نزدیکی و قرابتش با مردم فزونی گرفت.
اما هماشمی نگفت : آیا واژه حصر خانگی هم با حصر خانگی آیت الله منتظری دگرگون شد یا نه؟ آیا با حصر ایشان و گرفتن مسئولیت حکومتی اش چهره و افکارش از یادها رفت؟

** هاشمی گفت: رژیم پهلوی که تار و پود ساختار قدرت نامشروعش را با حمایت‌های استکباری و حماقت‌های استبدادی تنیده بود و تمام تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌هایش بر پایه شعور سیاسی به بلوغ نرسیده و براساس اندیشه‌های متروک و فرتوت سلطنت‌طلبی بود
اما هاشمی نگفت : آیا رژیم جمهوری اسلامی که تار و پود مشروعیتش فقط معدود منابع فقه شیعه ی دوازده امامی بود آیا با حمایت های کشورهای دیکتاتور دنیا از جمله چین و کره شمالی و لیبی و ونزوئلا و کوبا و حماقت های استبدادی سپاه و آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد (که روز به روز بر همه آشکار می گردد) همراه نیست؟ و آیا غیر از این است که بسیاری از تصمیم گیری هایش اصولن پایه و اساسی ندارد و تنها بر دشمنی با آمریکا و اسرائیل و حمایت بی دریغ از تروریستهای شیعه در هر کجای جهان و نادیده گرفتن منافع ملی و مردم کشورش استوار است؟ و پایه ساختار قدرتش بر مبنای حکومت های مدفون و پوسیده ی ایدئولوژیک می باشد؟

**هاشمی نوشت: رژیم پهلوی با تبعید خمینی گمان می کرد از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
اما هاشمی نگقت : آیا رژیم جمهوری اسلامی هم با حصر خانگی و ممنوعیت ها و محدودیت های فراوان برای آیت الله منتظری گمان می کرد از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟ مشخص نیست آیا نمایندگانی که از جانب هاشمی به مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری به قم رفته بودند آیا شرح درستی از ماوقع آنروز برای ایشان آورده اند یا خیر؟ 

** هاشمی نوشت: تابش انوار وجودی امام ر کلاس‌های حوزه نجف، جلسه به جلسه اصل ولایت فقیه را درس می‌داد تا کتابی برای چگونگی ترسیم ساختاری سیاسی و حاکمیتی جامعه‌ای باشد که می‌خواست تمام برنامه‌های فردی و اجتماعی‌اش بعد از ۱۴۰۰ سال، به عنوان اولین حکومت اسلام واقعی براساس تشیّع و بر پایه تعالیم متعالی مکتب اهل بیت علیهم‌السلام باشد
اما هاشمی نگفت : منظورش از جامعه ای که ۱۴۰۰سال انتظار کشیده کدام جامعه است. در تاریخ سرزمین ایران جز آخوندهایی که همواره در کنار حکومتها جهت تایید مشروعیت حاکم حضور داشته آیا شخص یا اشخاص دیگری هم وجود داشته اند که در صدد حاکمیت تشیع بوده باشند و آنقدر هم مشتاق که این آرزو را سینه به سینه طی ۱۴۰۰سال به بازماندگان خود منتقل کرده باشند؟ 

** هاشمی گفت: شاگردان امام که زبرالحدیدهای مبارزه بودند، به جرم نابخشودنی تلاش برای رشد آگاهی مردم!! چوبه دار خویش را به دوش گرفته و از این زندان به آن زندان ییلاق و قشلاق می‌کردند! و اگر پس از پایان محکومیت‌های خویش اعتراض می‌کردند که چرا رهایمان نمی‌کنید، صراحتاً طعنه می‌شنیدند که «آن‌قدر باید بمانید تا موهای سرتان نیز مانند دندان‌هایتان سفید شود.»
هاشمی نگفت : آیا مصداق های بارزتری برای این جملات در زمان حال نمی بیند یا مسئله فقط این است که ایشان اصولن خاطره نویسی را به مشاهده واقعیات ترجیح می دهند؟!
** هاشمی نوشت: نواب‌ها، واحدی‌ها، بخارایی‌ها، ذوالقدرها، سعیدی‌ها و غفاری‌ها تیرباران می‌شدند و یا در شکنجه‌گاه‌ها به شهادت می رسیدند و بسیار هم در صحنه‌های درگیری شربت شهادت می‌نوشیدند و مبارزین زیر سبعانه‌ترین شکنجه‌ها در زندان‌ها و کمیته ضد خرابکاری ساواک بودند و دریغ از انعکاس کمترین خبرهای اختناق در رسانه‌های جهان که در کلاس‌های دانشگاهی و اجتماعات سیاسی آنها، رکن چهارم دمکراسی بود.
هاشمی ننوشت: که آیا به ندا آقاسلطان ها، کامرانی ها، بهرامی ها، سهرابی ها، کیانوش ها و... که اخبار کشتار سبعانه ی آنها زیر شکنجه های سبعانه تر توسط رسانه های جهانی پوشش داده شده حسودی می کند یا اینکه اصولن شهادت در راه مبارزه بایستی از دید شورای نگهبان اسلامی و قانونی تشخیص داده شود؟!

** هاشمی نوشت: هنوز شیرینی آن کلام همراه با عتاب و عطوفتشان را در دل دارم که «کجایی؟! دو روزه اینجاییم و شما را نمی‌بینیم؟» و من مؤدبانه جواب دادم کارهای زیاد و خطیر است و مسئولیت‌ها سنگین.
هاشمی اما ننوشت: تکلیف کسانی که از عتاب همراه با عطوفت آن عظیم الشان راحل تنها عطوفت همراه با خشونت نصیبشان شد یا کسانی که اصولن در سنینی نبودند که شیرینی آنگونه عطوفت ها را درک کنند و اکنون به دنبال شیرینی آزادی هستد تکلیفشان چیست؟!

** هاشمی در پایان گفته: نگذاریم تاریخ مشروطه در این سرزمین تکرار شود 
اما انگار هاشمی فراموشی کرده است که دقیقن 5 ماه پیش گفته بود: مشروطه پایان تصمیم‌‌سازی یک فرد در مورد سرنوشت جامعه بود!

شاید در این میان مطلبی مهم یا کنایه ای یا بعد چهارمی وجود دارد که اینجانب از فهم آن عاجزم!

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

مطلب ارسالی "عرفان" یکی از خوانندگان وبلاگ

همزمان با تحولات به وجود آمده و تظاهرات خیابانی مردم تونس و مصر و پوشش گسترده این تحولات در رسانه های داخلی و خارجی ، تمام کسانی که در گیر اعتراضات پس از انتخابات ایران بودند علاوه بر یادآوری اتفاقات سال گذشته ، به نوعی با حسرت به تحولات کشورهای عربی نگاه می کنند و در واقع پوشش خبری این تحولات ایرانیان را قبل از هر چیز، به یاد اعتراضات خود در سال گذشته می اندازد .

برآن شدیم با استفاده از تحولات جاری در کشور های عربی ، که به نوعی یاد آور اعتراضات ایرانیان به حکومت خویش است، از فضای تبلیغاتی بوجود آمده در جهت اهداف جنبش مردمی ایران استفاده کنیم. غرض مقایسه این تحرکات و یا ادامه دادن راه مردم کشورهای دیگر نیست بلکه غرض استفاده مناسب از شرایط بوجود آمده تبلیغاتی و فضای رسانه ایست . لذا با توجه به شرایط فوق ،بهترین و سرنوشت سازترین زمان برای احیای شبکه های اجتماعی دوران پس از انتخابات می باشد که چندی است دچار ناامیدی و بی عملی شده است .

چند نکته مهم :
1. استفاده از فضای تبلیغاتی حکومت برای یاد آوری حوادث سال گذشته و تجدید پیوند های اجتماعی قدیمی
2. متحد شدن بدنه جنبش سبز و کنار گذاشتن اختلافات جزیی با به وجود آمدن تحولات فوق و وحدت حول نفی حکومت اقتدار گرا
3. با چالش جدید روبرو کردن حاکمیت که اکنون تصور می کند اعتراضات مردمی را کنار زده و به فکر حذف مخالفان خویش در قدرت است.
4. اگر بر این باور باشیم که درهر حال پیروزی از آن جنبش مدنی و مردمی ایران است و این موفقیت بایستی با حضور همه مردم ایران اتفاق بیافتد، تمرین و در واقع مانورهای جنبش می تواند به انسجام تشکیلاتی آن کمک بسیار کند .به عنوان مثال ایجاد یک کمپین در جهت ایجاد تبلیغات و دعوت مردم به برگزاری راه پیمایی اعتراض آمیز و تلاش در این جهت )هر چند به سرانجامی نرسد( و یا حتی تجمع در اعلام حمایت از مردم مصر و برائت از دیکتاتورها )هر چند شبیه رویا باشد( می تواند رفتار حاکمیت را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. به خصوص در شرایط فعلی منطقه ای ، این بهترین تبلیغات در جهت رسیدن به هدف می باشد. امروز افراد بسیاری در ایران دلسوزانه پی گیر تحولات مصر هستند، چرا نباید این دلسوزی برای کشورمان باشد؟ این بسیج عمومی دوباره جنبش تنها بوسیله دوستان تاثیر گذار سبز در فضای مجازی بدست مآید! لطفا یاری کنید !

مهم در کنار هم بودن و ایجاد تشکیلات مجازی برای سازماندهی در مواقع حساس است واین قبیل اقدامات ) یا بسیار موارد دیگر( برای شکل گرفتن این مجموعهکمک رسان است . امید است دوستان تاثیر گذار سبز، در شبکه مجازی ، با اتحاد خود شروع کننده این استراتژی باشند و گامی بلند در جهت کنار زدن این فضای نا امیدی بردارند. ما بیش از هر چیز به شروعی دوباره نیاز داریم واین شروع تنها در قالب یک هدف مشخص قابل تحقق است . نباید فراموش کرد که جامعه ایرانی ، تجربیاتی بسیار ارزشمند تر از کشو رهای عربی در مبارزات مدنی دارند. افسوس اگر این تجربیات نادیده گرفته شود و بایستی پذیرفت اگر قرار بر تحولی باشد، این تحول از هر راهی جز حضور و فشار مردمی ، تحولی نیست که به سود جامعه ایرانی باشد

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

فندک خدمتتون هست؟!

ای خدا، اخبار مصر رو که می خونم قلبم می خواد از جا کنده بشه، دوست داشتم مصری می بودم، فرعون! بیداری؟ مردمت غوغا کردند. کورش! بخواب، ما همه خوابیم. ما نشستیم سریال "اعدام در سپیده دم" تماشا می کنیم. یکی یه کاری کنه. یکی یه قراری بذاره. یکی یه تظاهرات راه بندازه. یکی یه حرفی بزنه. آهای میرحسین! آهای کروبی! کجا رفتین؟ یکی بیاد جنبش رو بیدار کنه. یکی بیاد جرقه بزنه تا آتیش جنبش روشن بشه. جرقه تونس سوختن انسان بود. اما برای مردم ایران بوی جسد اعدام شده و گوشت سوخته انسان عادی شده. هیچکی رو تحریک نمی کنه. فکری باید. جرقه ای باید. ایران هم جرقه می خواد. اما این جرقه چی می تونه باشه؟؟
جرقه ای باید...

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

حسینی مجری سابق شبکه تهران در برنامه پارازیت

در برنامه پارازیت این هفته حسینی مجری سابق شبکه تهران حضور داشت. حرفهای جالبی زد:
احمدزاده اطلاعاتی بود؟ دقیقن نمی دونم. زیاد در موردش نمی دونم!
زمانی که صدا و سیما بودیم هر ماه بازجویی می شدم
زمانی که در صدا و سیما کار می کردم با اصل نظام مشکل داشتم.
وقتی رفتم دوبی تهدید می شدم برگردم ایران تا اینکه از دوبی فرار کردم آمریکا
در دوبی تا یک سال و نیم مسئولین جمهوری اسلامی تهدیدم می کردند و اجازه ندادند شبکه تلویزیونی تاسیس کنم.
من واسه اولین بار به صورت زنده تو تلویزیون جمهوری اسلامی رقصیدم!

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

جهان عرب در آستانه یک رنسانس عربی/ ایرانیان درگیر مثبت و منفی در بالاترین!

عمرو موسی  به رهبران جهان عرب هشدار داد که خشم و ناخرسندی مردم در جهان عرب، به میزان بی سابقه ای افزایش یافته است.
عمرو موسی گفت مشکلات اقتصادی غیر از مشکلات سیاسی است که تا کنون حل نشده اند.
آقای موسی خواهان یک نوزایی (رنسانس) عربی برای خروج از این وضعیت شد.

 و هم اکنون در ایران در میان تمام رسانه های موجود و غیر موجود تنها یک بالاترین باقی مانده که آنهم اخیرن مشغول خودسانسوری است! ماها در بالاترین مشغول مثبت و منفی دادن به اخبار اعدام ها و دستگیری ها و شکنجه ها هستیم. هر از چندگاهی بحثی داغ می کنیم و دعوایی بر سر مسائلی همچون کارتونهای نیک آهنگ یا فیلمهای مهران مدیری به راه می اندازیم.
در تونس وبلاگ نویس وزیر شد و در ایران وبلاگ نویسان زیر شکنجه
در تونس با آتش زدن یک جوان انقلاب شد و در ایران همه در حال تماشای دعوای میدان کاج
در قطر غول رسانه ای الجزیره تمام جهان را پوشش می دهد و در ایران اما...
در دوبی سرمایه های میلیارد دلاری جمع می شود و در ایران اما کمک های میلیاردی روانه خزانه های شیعیان فلسطین و لبنان و عراق و ...
در قطر پذیرش میزبانی جام جهانی جشن گرفته شد و در ایران اما روسای ورزش ما یا مثل علی آبادی و سعیدلو سر تعداد اسکورت باهم قهر می کنند


مطالب پراکنده و غیرمرتبط است قصدم هم نتیجه گیری از آنها نیست فقط تلنگری است به ذهن خودم و شما

حفره های امنیتی نظام کشف و خنثی شد.

پس از اینکه حیدر مصلحی از ایحاد حفره های اطلاعاتی در نظام پرده برداشت سربازان گمنام امام زمان پس از مشاهده یک سرنخ، عملیات گسترده اطلاعاتی را آغاز کردند

تصویر سرنخ:



سربازان گمنام پس از هفته ها تلاش شبانه روزی و طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی موفق به کشف مرکز این حفره های امنیتی گشتند:


در تصویر زیر حفره های امنیتی با پیکانهای قرمز مشخص شده اند


پس از کشف این حفره ها سربازان گمنام به سرعت دست به کار شده و طی یک عملیات پیچیده تر اطلاعاتی حفره ها را بررسی کرده

تصویر عملیات پیچیده تر:
در سمت چپ تصویر بالا پشیمانی عمال گول خورده اسکبار جهانی را مشاهده می کنید

و سرانجام با کمک سایر نیروهای مخلص وزارت اطلاعات این حفره ها خنثی شده و پوز استکبار و سران فتنه به طرز فجیعی به خاک مالیده شد

حفره های خنثی شده را در تصویر زیر مشاهده می کنید:



* لازم به ذکر است کلیه این تصاویر با همانگی وزارت اطلاعات و با حکم دادستانی انتشار می یابند.
* اسامی خبرگزاری ها در پایین عکس ها تزئینی می باشد!