۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

نقدی بر روزنامه کلمه

این دور تصویر رو باهم مقایسه کنید:



بریده ای از روزنامه کلمه





بریده ای از روزنامه جمهوری اسلامی




براي من اين سوال پيش آمده «برگرفته از بیانیه شماره 18 میرحسین موسوی» با مثلا «برگرفته از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب حوزه علميه قم» چه تفاوتی دارد؟
چه اشکالي دارد بيانه هاي ميرحسين موسوي را در قالب يک خبر با عنوان «نکات مطرح شده در بيانيه شماره 18 ميرحسين موسوي» بياوريد؟ چرا میرحسین موسوی را در جایگاه مقام عظمای ولایت نشانده اید؟ مگر مردم ايران تا چند قرن قادر هستند اين سيکل معيوب را طي کنند:

شاهنشاه اعليحضرت آريامهر . . .

رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام . . .

ولي امر مسلمين حضرت آيت الله . . .
.
.
.

انسان معصوم نداريم، در هيچ دوره اي از تاريخ. انسان بري از خبط و اشتباه نيست. ولي آدمها معمولن دو نوعند: يک عده در دوره اي اشتباه مي کنند اما از مرحله اي به اشتباه خود پي مي برند و تصميم به ترک اشتباه و اصلاح خود مي گيرند. اين جور آدمها صادقند، مرد (به معناي "راد" که من شامل هم مرد و هم زن مي دانم) هستند. يک عده اي اما کار نيک بسيار انجام مي دهند و اعتماد همه را جلب مي کنند اما گويا همزمان روي ديگري نيز دارند، اشتباه می کنند، خطا می کنند، اما به خیال خود به دور از چشم بقیه، به عمد هم خطا می کنند، در این خطاها نفعی هم دارند، اينها فريبکارند.
مثال از دسته اول مي توان مصطفي تاج زاده را نام برد. محمدرضا شجریان را نام برد. مير حسين موسوي هم جزو دسته اول است. من آدمهای دسته اول را دوست دارم.
مثال از دسته دوم توي اين برهه فراوان يافت مي شود. از دار و دسته دکتر احمدی نژاد که بگذریم عليرضا افتخاري نمونه بارز و ملموس آن است.

برادران محترم دست اندرکار سايت کلمه
اي شمايي که شعار روزنامه تان آگاهي براي آنهايي است که نمي دانند. اگر آگاهي دادن شما از قسم صدا و سيما است بهتر است به اين آگاهي بخشي خود پايان دهيد. اگر موسوي قرار بود جايگزين شيخ علي خامنه اي بشود من دوستش نمي داشتم. اگر قرار بود اطرافيان موسوي را رحيمي ها، جوانفکرها، رسايي ها، کوچک زاده ها و ديگر مجيزگويان فرا بگيرند من موسوي را دوست نمي داشتم. قرار بر اين بود موسوي بيايد چهار يا هشت سال رييس جمهور شود و برود. قرار بر اين بود که ياد نيکش در اذهان بماند نه اينکه خودش بر مسند رياست باقي بماند. نه اينکه صاحب منصب يک خلافت مادام العمر مانند آن تختي که شيخ علي خامنه اي بر آن تکيه زده، يا مانند آن سلطنتي که محمدرضا پهلوي براي خويش ساخت شود. قرار بر اين بود صحبتهای میرحسین موسوی در دلها جاي بگيرد ،قرار بر اين نبود که بیانات ميرحسين موسوی جايگزين کادر بيانات مقام عظماي ولايت شود.
من روزنامه کلمه را هم دوست خواهم داشت. اما به شرطي که از دل اين روزنامه يک ناصرالدين شاه ديگر، يک محمدرضا شاه ديگر و يا يک شيخ علي خامنه اي ديگر بيرون نيايد. بگذارید میرحسین موسوی همان میر حسین دوست داشتنی ما بماند، در کنار مردم بماند، از دلها بیرون نرود، تاریخ را تکرار نکنید، از همین نکته کوچک توی روزنامه شروع کنید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر